اللهم انی اعوذ بک من استرس پروازی که به علت نقص فنی تاخیر خورده…
پ.ن:جانم را باید نگه دارم تا در زمان و مکان مناسبش به صاحبش برگردانم…
- ۰ نظر
- ۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۵۵
اللهم انی اعوذ بک من استرس پروازی که به علت نقص فنی تاخیر خورده…
پ.ن:جانم را باید نگه دارم تا در زمان و مکان مناسبش به صاحبش برگردانم…
بنده خدایی رو به جرم انتشار یک مطلب رو سایت خبریش
به 2 سال زندان محکوم کردن،
اونوقت یه عده دنبال تبرئه سران فتنه ان…
به احترام 40 میلیون رإی مردم در انتخابات سال88
سران فتنه را نه میبخشیم نه فراموش میکنیم!
به توصیه چند برادر عزیز وبلاگ بعد مدتها آپ شد و این روند ادامه دارد…
چقدر خوب میشد همونطوری که آقایون وزارت خارجه رو بردن اردو ی نظامی یکم بیان تو باغ،
مدیران صنعت خودروسازی رو هم ببرن چندتا کارخونه درست و حسابی اتومبیل سازی رو ببینن شاید متنبه بشن!
حال غریبی داشت زیارت وداع..
حتی فکر به این موضوع که احتمالا مدتی نمیتوان
ضریح مطهر حضرت رضا(ع) رو بوسید سخت است!
به قول حامد زمانی،
چه جوری از تو دست بکشم/ بدون تو نفس بکشم/ تویی که تنها.، آقا دلسوز منی…
پ.ن1:احتمالا برای مدتی(ان شا الله کوتاه) باید از خیلی دور به امام (ع) سلام داد…
پ.ن2:از همه دوستان برای موفقیت در این مسیر پیش رو طلب دعای خیر دارم.
دوستی پرسید،
چرا انقدر که خون شهیدان به حجاب خانم ها حساس است
به عملکرد مسئولین حساس نیست؟
پ.ن:فرهنگ، کل به هم پیوسته است.
مرحوم سیدقطب جریانى را در یکى از کتابهایش مى نویسد، که من پیش از انقلاب آن کتاب را ترجمه کردم. مى گوید به یکى از شهرهاى امریکا رفتم و دیدم دم درِ یک کلیسا اطلاعیه یى نصب کرده اند: «امشب یک برنامه ى رقص و شادى و شام سبک و موسیقى اجرا مى شود.»! تعجب کردم که کلیسا به چه مناسبت اینها را اعلام کرده!
مى نویسد: کنجکاو شدم در آن ساعتِ معین بروم ببینم چه خبر است. دیدم بله، یک سالن رقص در کنار سالن کلیساست؛ زوجهاى جوان مى آیند و مى رقصند؛ موسیقى هاى محرک و شهوانى هم پخش مى شود! افرادِ یکخرده مسنتر هم کنار نشسته اند و تماشا مى کنند و از نگاه کردن لذت مى برند! کشیش هم اواخر شب روى سن ظاهر شد و با رفتار خیلى آرام و ملایم رفت نور چراغها را تنظیم کرد!
مى گوید فردا رفتم سراغ کشیش؛ گفتم شما کشیش هستید یا کاباره دار؟! اینجا کلیساست یا سالن رقص؟! کشیش گفت من به این وسیله مى خواهم جوانها را به کلیسا جذب کنم! اینطورى مى شود جوانها را به کلیسا جذب کرد؟! جوانها به کلیسا جذب نشدند، بلکه به سالن رقصِ متعلق به کلیسا جذب شدند! سالن رقصِ متعلق به کلیسا مگر امتیازى دارد؟
اگر بناست فیلم یا برنامه یى پخش شود و تأثیر سوئى بگذارد، چه فرقى مى کند که من پخش کنم یا رقیب من؛ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش کنم؟ به نظر من این منطق مهمى است و باید به آن توجه داشت.
(بیانات آقا در دیدار کارمندان صدا و سیما)
در شبکه ای که رسالتش آموزش است
خانم بازیگری خاطره تعریف میکنه از دوران دبیرستانی
از زمانی که تئاتر کار میکرد.
میگفت پدرش آدم مقید و مذهبی ای بوده.
زمانی که پدرش برای کشاورزی میرفت شهرستان،
پسری که کارگردانش بوده میومد خونشون باهم تمرین تئاتر کنن.
حتی گاهی وقتها تا نصفه شب این تمرین ادامه پیدا میکرد!
تا اینکه به پدر خانواده میگن فلانی قراره بیاد خواستگاری دختر ما،
با بی حیایی میگه پدرم خبر نداشت این پسری که میاد خواستگاری تا حالا چندبار اومده اینجا
دستپخت مادرمو دوست داره و میگه چه غذایی درست کنه
و… .
پارسال هم میگفتند ملاقات و ارتباط با سران آمریکایی در برنامه های آقای رئیس نیست!
جاذبه خاک به ماندن میخواند
و آن عهد باطنی،
به رفتن…
عقل به ماندن میخواند
و عشق
به رفتن…
واین هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان در آوارگی وحیرت میان عقل و عشق معنا شود.