ننگ بر…
دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ب.ظ
در شبکه ای که رسالتش آموزش است
خانم بازیگری خاطره تعریف میکنه از دوران دبیرستانی
از زمانی که تئاتر کار میکرد.
میگفت پدرش آدم مقید و مذهبی ای بوده.
زمانی که پدرش برای کشاورزی میرفت شهرستان،
پسری که کارگردانش بوده میومد خونشون باهم تمرین تئاتر کنن.
حتی گاهی وقتها تا نصفه شب این تمرین ادامه پیدا میکرد!
تا اینکه به پدر خانواده میگن فلانی قراره بیاد خواستگاری دختر ما،
با بی حیایی میگه پدرم خبر نداشت این پسری که میاد خواستگاری تا حالا چندبار اومده اینجا
دستپخت مادرمو دوست داره و میگه چه غذایی درست کنه
و… .
- ۹۳/۰۷/۰۷